هشتمین کنگره بین المللی امام سجاد(ع) چهارشنبه 11 مهر 1397 با همکاری مجمع جهانی اهلبیت(ع) و با حضور اندیشمندان داخلی و خارجی در بندرعباس برگزار شد.
در کنار اندیشمندان داخلی و خارجی شرکت کننده، پروفسور «آنطوان بارا» اندیشمند بزرگ سوری، میهمان ویژه این همایش است. این متفكر و نویسنده مسیحی، در زمینه ادبیات عربی، زبان فرانسوی، تاريخ اسلام، فلسفه اديان وأصول عرفان دارای تحصیلات عالیه است. وی در دانشگاه دمشق؛ دانشگاه كويت و دانشگاه سوربون درس خوانده و علاوه بر فعالیت های علمی و آکادمیک، در شبکههای مختلف تلویزیونی و روزنامههای عربی نیز فعالیت دارد.
دو کتاب معروف وی ــ "امام حسین در تفکر مسیحیت" و "زینب کبری؛ فریادی که مکمل راه بود" ــ این اندیشمند غیر مسلمان را به یکی از چهره های جذاب در ادبیات دینی و آیینی تشیع تبدیل کرده است.
به بهانه حضور وی در همگان عرضه داشته. او معتقد است؛ امام حسین عليهالسلام و حضرت زینب سلامالله عليها دو روی یک سکهي فداکاری و ایثارندو میگوید؛ باعث استواري و استمرار اسلام محمدی و دین، حركت حسینی است. قیام حسیني براي حفظ دين با نهضت امام حسین عليهالسلام شروع شد و با حضرت زینب سلامالله عليها با ايفاي نقش پيامآوري آن را به تکامل رساند.
حضور وی در هشتمین کنگره بین المللی امام سجاد(ع) گفتوگویی که پیش از این سایت artmashad.ir با وی انجام داده است را به خوانندگان تقدیم می کنیم. این مصاحبه در سال 1391 انجام شده است:
ـــ در ابتدا مختصری درباره خانواده، زندگی، تحصیلات و فعالیتهای اجتماعی خودتان صحبت کنید.
ـــ من، آنطوان بارا، در سال 1943 میلادی در سوریه متولد شدم. دارای چهار برادر و سه خواهر و همینطور چهار فرزند به نامهای: طلال، مریم، فیصلو یوسف هستم. اجداد من در اصل از منطقهي نجد عربستان هستند که از سالهای دور به سرزمین شام مهاجرت کردهاند. خانواده ما از طبقه متوسط پیشهوران بودند و نیاکان و همینطور پدرم همگی به شغل نجاری و ساختن ابزار و آلات مورد نیاز کشاورزان اشتغال داشتند. تحصیلات ابتدايی من در مدرسهي متعلق به مسیحیان که مدرسهای خصوصی بود صورت گرفت. در دوره راهنمايی، همراه برادرم حبیب به یک مدرسه دولتی منتقل شدیم. ما نخستین دانشآموزان مسیحی بودیم که به این مدرسه قدم گذاشتیم، چون فقط دانشآموزان مسلمان به آن مدرسه میرفتند. در دوره دبیرستان رشته ادبی را برگزیدم و در سنین پایین و از همان دوران دبیرستان کار مطبوعاتی را آغاز کردم.
پس از مهاجرت به کویت اولینبار به عنوان نویسنده ورزشی در روزنامهي «اخبار الکویت» مشغول به کار شدم. از آن تاریخ به بعد در بخشهای مختلف مطبوعاتی اعم از ورزشی، فرهنگی، اقتصادی، هنری و محلی به نویسندگی و یا سردبیری در روزنامهها و نشریات مختلف مشغول بودم. از جمله در روزنامههاي «صدای خلیج» که یک روزنامهي شیعیمرام است، روزنامه "الانباء" كه یکی از قدیمیترین و قدرتمندترین روزنامههای کویتی است و روزنامهي «اخبار اتفاقات» مسؤوليت داشته و قلم زدهام. در شبكههاي "الانوار"، "المنار" و "الکويت" مجری برنامههايی با محوريت واقعه جانگداز عاشورا بودم. در شبکه "العدالة" که وابسته به روزنامه "العدالة" است نيز برنامهای با عنوان "گفتگوی فرهنگی" را اجرا ميكردم كه در آن با چهرههای فرهنگي و مسؤولين مصاحبه داشتم. شبکه "فرقان" چند برنامه درباره من درست کرده است، حتی فیلم مستند زندگی من را هم درست کردهاند.
ـــ شما نویسنده و هنرمند هستید. بگوييد تاكنون چند کتاب نوشتید و موضوعاتش چه بوده است؟
ـــ کتابهای من در طیف وسیعی از طیفهای ادبی بوده است. کتابهاي «ده روز گرم»، «قدرتها»، «رویاها اول میمیرند»، «بازگشت دوم»، «اعترافات دوشیزه فضه»، «شردان»، «فرعونهای صحرا»، «منظومهی شمسی گمشده» و «حادثهای در بازار حمیدیه» را به رشتهي تحرير درآوردهام. کتابی به نام «دخان فوق دلمان» دارم که دلمان اسم قصهی پادشاه و امیر کویت است. این کتاب را دربارهی جنگ عراق در کویت، در سال 1995 میلادی و بعد از جنگ نوشتهام. در قسمتی از این کتاب نوشتم که من میبینم این آدم (صدام) شکستخورده و نابود میشود و به دنبال گور و حفرهای میگردد که خودش را پنهان کند! احساس میکنم این یک پیشگويی است که خدا به زبانم آورده و تحققیافته است. اما کتابم دربارهي امام حسين عليهالسلام، «امام حسین در فکر مسیحیت» است كه به 35زبان ترجمه شده است و در بسیاری از دانشگاهها از آن استفاده میشود. 15رساله بر اساس آن در دانشگاه قبول شدهاند. كتاب ديگري هم دارم با عنوان «زینب کبری فریادی که مکمل راه بود» دربارهي خواهر گرامي ايشان.
ـــ چه طور شد که یک مسیحی به سیرهی زندگی امام حسين عليهالسلام علاقهمند شد؟
ـــ البته برای من این مسأله عجیب نیست. من به این شخصیت بزرگوار به دليل شناخت نزدیک شدم. در ایشان شمایل و الگوهای پیامبر صليالله عليه و آله را به صورت اثباتی دیدم. شهادت را دیدم. همهي این الگوها را به صورت کلی در یک شخص که این بزرگوار باشند، دیدم. چرا آدم نباید این شخصیت را ستایش کند؟ ما در ایشان شمایل و اخلاق و صفات کل پیامبران و تمام الگوهای ادیان داراي رسالت را میبینیم. چون در قيام کربلا و عاشورا، تمام اخلاق، قیامها و تفکرات و عقاید انساني تجلی پیدا کرده است. آیا ممکن است که یک انسان مؤمن، این اخلاق و سیره و روش را بخواند و ستایش نکند و به سمتش جذب نشود؟ در این صورت کسی که به این شخصیت نزدیک نشود یا انسان نیست یا اصلا به هيچ ديني ایمان ندارد.
ـــ به نظر شما ارزشمندرين بُعد شخصیت امام حسین عليهالسلام كدام وجه شخصيتي اين امام الهي است؟
ـــ من شيفته بُعد انقلابی شخصیت امام حسين عليهالسلام شدهام. آن حضرت در مرامنامه قیام خود اعلام میكند: " انی لم اخرج اشراً ولا بطراً و لامفسداً و لا ظالماً انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی؛ من از روی هوسرانی و خوشگذرانیو ستمگری قیام نكردهام، بلكه قیام من برای اصلاح در امت جدم و برای امر به معروف و نهی از منكر و حركت براساس سیره جدم و پدرم است". این روح انقلابی میتواند كارِهای معجزهآسا بكند، اگر هر انسانی در هر زمان و مكان از آن برخوردار باشد. ما در سالهای پیروزی انقلاب و عزّت و افتخارات اخیر در ایران شاهد بودیم مردم و رهبران این كشور براساس این فلسفه حركت خود را آغاز و با ظلم و استكبار مخالفت كردند و با تمام قدرت در برابر آن قیام نمودند. بُعد دیگري از شخصیت امام حسین عليهالسلام كه مرا شیفتهي خود كرده، تواضع ایشان در كنار روح انقلابی است. این دو خصیصه نمیتواند در یك شخص جمع شود. تواضع از صفات و ویژگیهای برگزیدگان خداست. او در عین احساس عزت و آزادگی و سرافرازی در برابر دشمنان، تواضع خاص خود را دارد. این بُعد عظیمی است كه از ویژگی امام به شمار میرود.
ـــ شناخت شما از شخصيت حضرت امام حسين عليهالسلام از كجا حاصل شد؟
ـــ از کتابی به نام "فضل معظم". یکی از دوستانم آن کتاب را به من داد و گفت: "تو درباره شخصیتهای بزرگ تاریخی زیاد مطالعه میکنی و عاشق کتاب هستی؛ این کتاب را هم بخوان". من کتاب را خواندم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. میخواستم بفهمم که این «حسین» کیست؟ میخواستم بیشتر دربارهاش بدانم و اینکه چه چیزی باعث است که 50 سال بعد از ظهور یک پیامبر، دینش به انحراف کشیده ميشود که حفظ آن به چنین حرکت و فداکاری بزرگی نیاز دارد. این محرک اولیهی فکری من بود. وقتی این را دیدم احساس مسؤولیت کردم که من باید این شخصیت بارز و قدرتمند را بشناسم و بشناسانم و نشان بدهم. از نگاه یک مسیحی عربی. عربی به این دلیل که مسیحی عربی در فرهنگ اسلامی ذوب شده است. قرنهاست که در این فرهنگ زندگی میکنم. پس نگاه من خصوصیات ویژهی خودش را دارد. البته من این را یک برکت الهی میدانم که مرا به این مسیر هدایت کرد و کمکم کرد که با نگاه و دیدگاه خاصی نسبت به این شخصیت والا و بارز (امام حسین عليهالسلام) رابطه برقرار کنم.
ـــ این شناخت و اعتقاد چه نمود و تأثيري در زندگی شخصیو اجتماعی شما داشته است؟ برای شما مشکلی درست نکرده است؟ به هر حال شما يك مسیحی هستيد که درباره اسلام شيعي کار میکنيد، قطعا عدهای در مقابلتان قرار میگیرند.
ـــ نمیشود گفت مشکل، اما یک فضا و حالت تعجب بود. گاهی اوقات حتی استقبال هم ميشد. گاهي هم ميپرسيدند که چرا شما درباره این شخصیت بارز اسلامی این حرف را زدی؟ چرا دربارهي حضرت مسیح این کار را نکردی؟ من دیدگاه خودم را توضیح دادم. احساس کردم که دیدگاه من مورد قبول واقع ميشود. یک مقایسه منصفانه عقلانی مطرح کردم. به دور از ظلم به این دو شخصیت بارز و یا زیادهگویی، مقایسهای انجام دادم که بسیار خوب شد.
ـــ خانواده چه نظری داشتند؟
ـــ خانوادهام با این مسأله برخورد خوبی داشتند. خانوادهام از اين که من برایشان زندگي و رشادتها و مشي و منش الگوهای بزرگي مانند امام حسین عليهالسلام و حضرت زینب سلام الله عليها، را شرح بدهم، استقبال ميكنند. آنها به شدت همانطور که من اين شخصيتها اسلامي را ستایش میکنم و حتي گاهی اوقات بیشتر، این الگوها را ستایش میکنند و به آنها علاقه دارند و از آنها الگو میگیرند.
ـــ آيا از كتابهايتان به عنوان منبعي براي فعاليتهاي هنري استفاده شده است؟
ـــ بله. براساس کتابی که نوشتم دو نمایشنامه در کویت و بحرین اجرا شده و با آنها همکاری کردهام و برای افتتاح آن نمایشها هم رفتم. یکی «مسیح و حسین» و «انسرین» که راهبی بوده که از امام حسین عليهالسلام الگو گرفته است، ميباشد. یک نمایشنامه بلند نيز براساس نوشتههای من درآمد.
ـــ نظر روحانيان ايران درباره كتاب شما چه بود؟
ـــ نکتهای را یکی از علما به من گفت که هیچوقت از ذهنم نمیرود. گفت؛ شما در حق امام حسین عليهالسلام انصاف و حقگویی داشتید که بسیاری از نویسندگان اسلامی در حق ایشان نداشتند. یکی دیگر از علما میگفت ما یک نشست خبری از شما در تلویزیون دیده بودیم که تعداد زیادی نشسته بودند و شما تنها مسیحی آن جمع بودید. بقیه شیعه و سنی بودند. برایم عجیب بود که این همه مسلمان و یک مسیحی دارد دربارهي امام حسین عليهالسلام به آنها درس میدهد!
در همان جلسه یکی از دوستان، وقتی من دربارهي حماسهي عاشورا صحبت میکردم کتابم را باز میکرد و نکاتي را بر میداشت تا بتواند حرف بزند، چرا كه فکر بالغی دربارهي این مسأله نداشت.
ـــ در صورتی که امام علی عليهالسلام به مسلمين توصیه میکنندکه ديگران در قرآن و سنت از ما پیشی نگیرند...
ـــ به هر حال علاقهمندی به وجود ميآيد. من چون شخصیت امام حسین عليهالسلام به صورت خاص برایم یک شخصیت جالب بود، آمدم و در مسائل اين امام بشدت دقت کردم.
ـــ به عنوان صحبت پایانی، وضعیت فرهنگی ايران را چگونه دیدید؟
ـــ چیزی که من در ایران دیدم یک پیشرفت فرهنگی قوی بود. سال پیش به نمایشگاه بینالمللی کتاب دعوت شدم. نشر بینالملل یکی از کتابهای من را چاپ کرده بود. نشستی با دکتر لاریجانی در سرای اهل قلم داشتم. مصلای امام خمینی مکان بزرگی است ولی در راهروها به علت شلوغی جای راه رفتن نبود. مردم همه کتاب بهدست بودند. من یک صفحهی کامل دربارهی نمایشگاه بینالمللی کتاب در روزنامهی «دار» نوشتم و همهي مسائل را بحث و بررسی کردم. همان روزی که قرار بود برگردم، مقام معظم رهبری از نمایشگاه کتاب بازدید کردند و من نتوانستم با ایشان دیدار کنم. دلم ميخواست ايشان را ميديدم، ولي متأسفم كه اين اتفاق نيفتاد و ايشان را فقط در تلویزیون دیده ام.